نه تاریخ می ایستد ونه حقیقت پنهان میشود
م ی هادی م ی هادی

تمام پدیده های سیاسی پیوست ریشه ای با طرز تفکر انسان ها دارد. هیچ پدیده سیاسی نمیتواند معلق عرض وجود کند . عملکرداین پیوستگی به اساس مبداءتفکر تعریف ایدالوژی است.

بعضی از هواداران سیستم سرمایه حاضر به نحوهء بهره برداری ،بدون تعقل ، عملکرد خود را از تاثیر ایدالوژیک گویا فرار میدهند .بار ها خوانده شده است این گویاهای ناحق برخورد ایدالوژیک را تنها منوط ومربوط به نیرو های چپ مطلق میسازند. لذا فریب کارانه در تحلیل از قضایا گفته میشود که زمان برخورد های ایدالوژیک سپری شده است . در حالیکه هر قضاوت خود بخود بر مبدا واساس یک تفکر استوار است .

جهانی شدن سیستم سرمایه ریشهء ایدالوژیک دارد وبر بنیاد تفکر سیستم سرمایه داری حاضر در کشور های عقب نگهداشته شده جهان در اشکالیکه سود آوری نظام سرمایه داری حاضر را تامین نمائید تطبیق میگردد. واما جهانی شدن را که در عصر علوم پیشرفته سیستم سرمایه داری شعار میدهد موارد طبعی ندارد .

بر خورد سیستم در برابر پیروان یک باوردینی در دو منطقه جغرافیائی بافارمول یک بام دو هوا خلق(بوجود آوردن) نیازمندی های غیر ضروری برای کشور های عقب نگهداشته شده تا انجا که حتی غذا را جا نشین غذا میسازند. مثلأ "مکدونال" به عوض ساسیچ در مسکو یا اروپای شرقی ویا "کافی شاپ" به عوض چای سبز در افغانستان یا موقعیت آسیا واین چنین در سایر قارهء جهان اجزای اقتصادی جهانی شدن سیستم سرمایه داری حاضر است که از مبداء تفکرسیستم حاضر ناشی میشود .صدور انقلابات رنگه،خلق مذاهب سیاسی، صدور جنگ، تامین صلح بی تفنگ تعویض تجارت تفنگ نه صلح واقعی و... چنین مظاهر تاکتیکی سیستم سرمایه داری حاضر وبصورت کل حقیقت ماهیت جهانی شدن سیستم سرمایه داری حاضر جانشین کردن اقتصاد،سیاست،و فرهنگ سیستم است که مبنای تفکرایدالوگ های سیستم حاضر دارد شکل میگیرد.

وقتی این سیستم حق دارد جهان را با برخورد ایدالوژیک خودبسوی بربریت ووحشت رهنمون سازد دیگران نیز حق دارند نگذارند تا جهان و بشریت به تباهی کشانیده شود. بر بریت یعنی همه بدبین همه ودر نهایت همه دشمن همه.

در این روز ها یکی از نمونه های این بربریت را در بخش مالی امپریالیزم ایالت متحده امریکا مردم جهان مشاهده کردند ودارند میبینند که این "بربران" بعد از دریدن همدیگر شان چگونه ماهیت این سیستم را به نمایش گذاشتند ودر حالی که هنوز بحران نتائیج کامل را بیرون نداده است یعنی بحران در این عرصه ادامه دارد .آنان وقتی دزدان همدیگر اند چگونه میتوانند به بشریت خدمت نمایند.

عُمال این سیتم مطابق به ماهیت سیتم در اقصای نقاط جهان در حالیکه به زر اندوزی غیر مشروع مشغول اند در ابعاد مختلف نیزاَعمال جنایت میکنند. آنان حقایق را کتمان میکنند، وحقیقت را وارونه جلوه میدهند، مردم را فریب میدهند، دروغ میگویند ، تاریخ را جعل میکنند، عقده ونفرت خلق میکنند،زبانها ، ملیتها، اقوام وسمت ها را بهم می اندازند،جنگ روانی را علیه مردم وفرزندان مردم به راه می اندازند، خلاصه به حیث یک بربر منش میخواهندراه ورسم ستمکاران، جفا کاران، قاتلان، دزدان، قاچاقچیان وجنایتکاران سیستم سود وسرمایه را تعقیب وتطبیق نمایند.

در میان حوادث جهانی فرزندان صدیق مردم افغانستان خود را مکلف به آن میدانند که پنجه های اختاپوت وحشت ودهشت رااز گوشت وپوست مردم ما و از گوشه و بیشه ای کشور ماقطع نمایند. تا مردم ما بتوانند خود سرنوشت خود را بدست خویش بگیرند.

تعدادی از عُمال خیانتکار در رادیو های تلویزیونی ویا تلویزیون های رادیوئی بیرون مرزی بنام افغانستان نشرات دارند.که در حقیقت بر ضد افغانستان ومردم افغانستان میباشند. ملوث ترین این عمال آقایان عمر خطاب، سیدعارف عباسی،( که بیشتر نخواسته به اساس پالیسی های فریبکارانه پیشوند نام خود را که "سید" است مشهور شود، که من اتفاقأ یکبار نام مکمل او را خوانده ام) نبیل غمین مسکنیار، شکیب علومی که پیشوند وپسوند نام او هم به مرض نام عارف عباسی مصاب است . واخیرین آقای داکتر سیدعبداله کاظم به این گروپ تفرقه سازان وتفرقه بازان که فکر کرده است از سیالان خود پس مانده در سطح این رادیو های تلویزیونی به دسیسه سازی مشغولیت یافته است.

آقای عمر خطاب این تاجر دین در راس عُمال خیانتکاران مسوول ویا ریس تلویزیون پیام افغان که ازطرف منابع معلوم متصدی این شبکه تجاری است وظیفه دارد تا به زهر پراگنی میان افغانان اهداف ومقاصد تمویل کننده گان را تطبیق نمائید.او در عین حال از مردم بنام تلویزیون پول واعانه میگیرد. واین زر اندوزی خود یک پوشش برای صدر و اخفا شدن اوست.

آقای عمر خطاب که از هر برنامه ساز تلویزیون مبلغ بیشتر از چهار صد ده دالر امریکائی در فی ساعت میگیرد.و در مدت یک شبانه روز دوازده ساعت نشرات مستقیم ودوازده ساعت نشرات تکراری دارد یعنی درآمد روزانه او چهار هزارو نهصد دالر امریکائی میباشد. آیا آنانیکه بنام تلویزیون کمک میکنند میدانند که پول کمک آنان به کجا مصرف میشود. ویا خودآقای عمرخطاب میتواند بگوید که منزل چند صد هزار دالری خود را از مدرک کدام کار وزحمت خود خریداری کرده است وتا باغبانی داشته که گل وسبزه او را وارثی نماید.

گفته میشودآقای عمر خطاب دو بار ازدواج نموده است وقتی این یک حقیقت است کسیکه به همسر خود نتواند وفا دار وصادق باشد چگونه میتواند به دیگران صادق باشد. شاید اواز موازین اسلامی که بسیاربه آن تظاهر میکند همین حکم ازدواج را بدون لزوم خوبتر از هر احکام دیگر اسلام پذیرفته است .

او در این تلویزیون تجارتی ووظیفوی خود که گاه و ناگاه از برادران جنایتکار خود یعنی طالبان حمایت میکند ولی چون برای سود جوئی چنین آدمک ها کدام پابندی برای خود قایل نیستند . اعلانات تجارتی دریافت کار در قواه امریکائی را هم بنا به ماهیت وظیفه وهم بنا به سود جوئی شخصی از سالهاست که پخش میکند. چون او میداند که بر علاوه سود جوئی مردم بی گناه وعذاب دیده ما هم به نحوه از این کار آسیب خواهند دید.

حرص وآز او تا انجاست که برنامه های را که او شدیدآ به آن نظریات مخالفت میکند بخاطر زر اندوزی خودپذیرفته است. براستی اعتراف همان جاسوس درست است که گفته است "اگر پول بدهند با خدا میجنگم"

در بارهء این آقای فاشیست مکار این قلم در پهلوی سایر افغانان روی چندین صفحه رادر گذشته ها هم از عملکرد ها وخصوصیات او سیاه کرده است .امالازم میدانم برای شخصیت های خوشنام بگویم که با حضور شان به برنامه های ماجرا جوی وفتنه انگیز این تلویزیون از اعتبار خود نکاهند. بگذارند که او در حلقه هم قماشان خودش خود کوزه و خود کوزه گر و خود گِل کوزه باشد.

و اماآقای ...عارف عباسی این اُقی سیاسی یکی تن دیگر از این حقه بازان است که با ورد زبان "بادار" که خصلت غلام منشانه او است حقیقتأ به بیماری ساری سایر هموندان خود سادیسم( بدبینی مزمن) مصاب است . اوآنقدر مزورانه از انسانیت تنفر دارد که فجیح ترین وننگین ترین عمل طالبان را که عبارت از شهادت داکتر نجیب الله بودنمیتواند نکوهش کند. این دیگر از درجه علیائی خباثت در وجود موجودی بنام انسان است .

او باچنان لجام گسیختگی ایکه بر پرچمی هاحمله میکند تنها با پرچمی ها دشمنی ندارد بلکه با انسان وانسانیت دشمنی دارد. چهره اخم کرده او در برنامه های که او پیش میبرد دربرابر سوالات وصحبت های افغانان که محبوبیت پرچمی ها در افغانستان را بیان میکند نشان خنجری است که به جگر این آدمک بیمار وغندی نشین وتفرقه انداز سیل بین فرو میرود.و نمیگذارد صحبت کننده اظهار بیان حقیقت کند. به ...آقای عباسی باری گفته شد که آیا حاضر است با این طمتراقی که دارد به افغانستان برود او گفت که" نه من ساده نیستم که بروم خود را بکشم" او راست میگوید او وهموندان او نمیخواهند به خاطر مردم ووطن موی شان بیجای شود. آنان فقط آتش را شعله ور نگهمیدارند این است وظایف آنان. آنان فقط وظیفه دارند به زخم همه کسانیکه دویده اند وافتاده اند نمک بپاشانند این است وظایف آنان.

این ...آقای اُقی اخیریأ مصاحبه را با یکی از همقماشان شان بنام داکتر سید عبدالله کاظم در برنامهء به اصطلاح واقعات تاریخی به خاطر توطعه سازی و جعل سازی تاریخی تنظیم نموده بود که سراسر تفتین و افتراه بود.

آقای (کاظم) در این مصاحبه بر علاوه تمام دروغ پراگنی هاوجعل بیانی ها با چنان دلتنگی در برابر انسانها عقده گشائی میکند که به تنهائی در این جهان فراخ جای نمیشود. ومیگوید این پرچمی هاکه دیروز میگفتند امپریالیزم خونخوار مگر امروز آمده اند در دامان امپریالیزم افتیده اند. تفسیر این گفتار آقای داکتر؟ این است که: تباهی وبربادی یک کشور ومردمان آنان، عطش بیماری او را فرو نه نشانده است واز نظراو جنگ هفتاد دو ملت همه یک مزاخ است . وهفتصد پایگاه خورد وبزرگ نظامی امپریالیزم امریکا در اقصای جهان برای گل پاشی به پای مردمان جهان است . وتروریزم از لابلای این گل پاشی ها بوجود آمده است .

افسوس که آقای داکتر در موردمردم تحت ستم حاکمان سود و سرمایه، زور و زر چشم قضاوت خودرا پت میگیرد. ورنه حتی اینرا میداند که: ستمکـَشی مردم در خود ایالت متحده امریکا یک آرزونیست یک جبر است . مردم ایالت متحده امریکا از روی شوق به بیماری های روانی مبتلا نیستند بلکه ستم عامل آن است.آرزوی مردم ایالت متحده امریکا کشته شدن فرزندان شان در سرزمین های دیگران نیست . خوف ،ترس ورعب از دزدی ،تجاوز ، غارت ، کشته شدن ،در ایالت متحده امریکا بدیل انتخابی مردم در زندگی شان نیست . ووووو این ستم ها همه بیان خونخواری حاکمان سود وسرمایه است که در نزد همه انسانها محکوم است .

بودن وزیستن پرچمی ها در این سر زمین ها برائت جنایت وستم نظام های زور وزر نیست . آرمان پرچمی ها برای رفاه انسان یک حقیقت نابود ناشدنی است .

دشمنی این شیاطین با مردم وفرزندان مردم( پرچمی ها) نیاز به اعتراف آنان ندارد. فریب دروغ وفتنه ورسوائی آنان هویدا است. مردم با چشم وسر شاهد اعمال مفتضیح قاضیان دوران اند. بلی آنچه مردم در سفر زندگی ازاین قماش قاضیان دیده اند حقیقت حکایت ذیل است.

بر شخص دانشمند وشهیری باهمرکابان در راه سفر از شهری به شهری شب فرا رسید. اوشان برای گذشتاندن شب به حجرهء مسجدی پناه جستند واما دیدند که در گوشهء از مسجد محفل قمار بر پا است .شخص فاضل نفر گماشت تامحتسب فرا خوانند و حیرت بر ملا سازند. قاصدان بر گشتند وگفتند که محتسب شراب نوشیده ومست است ونتواند حضور یابد.

حیرت وتعجب خویشتن اش رابه دربار قاضی کشاند یاللعجب قاضی تنی بر خویشتن افگنده بود.ناچار از این مقام باز خواست ،اول از واقعهء مسجد پرسید ؟ قاضی گفت شامل حکم من است. پرسیده شد چرا؟ قاضی گفت وقتی مسجد بر پا میکردیم دست مایهء ما کفاف نکرد ناگزیر از شخصی طلبگار نسیه بر داشتیم وقتی او پولش راطلب داشت ما گوشهء از مسجد در گرو او دادیم تا آنکه طلبش بدهیم اکنون او داندو حصهء خودش.

دانشمند از بد مستی محتسب پرسید؟ قاضی گفت این هم شامل حکم من است. چون شکایت بود که در شراب آب بیشتر مخلوط است گفتم محتسب بنوشد تا حقیقت بدانیم.پس معلوم است که شراب خالص است.

دانشمند از فضیحت خودش جویا شد ؟ قاضی گفت :او که شما دیدید صغیری بیش نبود که والدین از دست بداد.به حکم من اقرباء او امانتدار مال ومنال او تا سن کبیر اوبودند اکنون اقرباءاو مدعی اند که او از صغارت بیرون شده است ومیخواهند جایداد به او سپارند من امتحان کردم که حقیقت چیست.در حالیکه آنان از رسوائی شرمی ندارند مگر متاسفانه چنین است که آنان در هر مورد اینچنین تجربه کرده اند ومیکنند.

وامادر نتیجهءپند زمان باید باندیشم که در این روز ها دامنهء تبلیغات دشمنان مردم افغانستان علیه فرزندان صدیق مردم افغانستان وسیعتر شده است باید برای فرزندان مردم افغانستان هوشیار باش داد و آرزو های قلبی را با آنان در میان گذاشت.آنان باید بدانند وقتیکه خزندگان زهر دار به فنا نزدیک میشوند به هر طرف متدوام نیش میزنند . لذا قدرت دفاعی را باید با سپر وحدت تقویت بخشید.

در این راستا ابتکارات ،طرح ها ،نظریات واقدامات بسیار کار ساز از جانب سازمانهای رفیق، سایت های رفیق وشخصیت های رفیق پیشکش شده است که با از خود گذری وحسن نیات رفیقانه این زمینه ها باید به ثمر رسانیده شوند. این قلم طی این یادداشت ازتمام گزیده هایکه در نتیجه به وحدت سازمانهای رفیق بانجامد حمایت مینمائید. وبطور مشخص در راستای اهداف همایش کابل ،همایش اروپا اهداف نشست نیروهای مترقی در اروپا،فراخوان جلسهء نیروهای چپ ومترقی، فراخوان سایت اصالت غرض تجلیل ازشخصیت برازنده تاریخ مبارزات عدالتخواهانه مردم افغانستان فقید ببرک کارمل، فراخوان همبستگی وهم آهنگی سایت های مترقی روی اهداف مشخص حمایت بی دریغ خود را اعلام میکنم.

ما باید دست بدست هم با نظر وعمل ومشوره نتائیج دلخواه را مردم برای مردم ارمغان بدهیم. پیروز باد مردم، وحدت وحقیقت


October 13th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات